سلام رضوان عزيز و گلم . خوبي خواهري ؟؟؟ راستش تو يه جوري از محبتت به اسم آقا امام حسين حرف زده بودي كه فكر ميكردم وقتي بيام اينجا . خونه قشنگت رو پر از بوي حسين مي بينم . اما.............
اين روزها هرجا كه قدم ميگذاريم صحبت از عزيز تشنه لب فاطمه (س) است . قدر اين روزها را بدانيم كه اين روزها سرمايه آخرت ماست
نگاه كن عزيز دلم :
باز هيئتها چادرهاي خود را علم كردند . باز كوچه ها و خيابانها سياه پوش شدند .گويا خود را براي چيزي آماده كرده اند .
مگر خبري شده كه يكدفعه عالم و آدم به شور افتاده اند ؟
مگر كسي در راه است ؟
مگر لبي تشنه است ؟
مگرباز مادري ميخواهد گلوي كودكش را براي آخرين باز بوسه بزند ؟واي نكند باز حسين عزم كوفه كرده و دارد باز به اين قوم مهمان كش اعتماد مي كند ؟
باز صداي هل من ناصر[ٍ ينصرني به گوش ميرسد .
واي بر ما ! واي برما !
اگر اين بار نيز حسين بازتنها بماند .
خواهركم ، خانه ات رو پركن از بوي عشق
بوي حسين (ع)