• وبلاگ : نامه اي به باد *
  • يادداشت : بازگشت
  • نظرات : 3 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    غتغغت
    سلام نوشته هاي خوبي داري به من هم سري بزن
    سلام رضوان عزيز ..ممنونم كه هميشه به يادم هستي شعرت خيلي قشنگ بود ..منم آپ كردم سري بزن مثل هميشه
    + ريحانه 
    رضوان ببببببببببببببببببببدددد..:( ميخواي تنهام بذاري؟؟؟

    سلام

    خوبيد؟

    بالاخره منم اومدم،خيالي قشنگ بود،برخاسته از اخساس ناب

    مرسي از اينكه سر ميزني

    موفق باشي

    به نام يکتاي مهر

    سلام

    ممنون كه سر زدي..


    مرسي که نوشته هامو خوندي

    از داشتن دوست مثل شما خيلي خوشحالم...

    اميدوارم هميشه و همه حال به ياد خدا باشيد و در تمام مراحل زندگي موفق باشيد

    و به تمام تمام آرزوهاشون برسيد.

    در پناه يکتاي مهر

    رضا

    سلام رضوان عزيز و گلم . خوبي خواهري ؟؟؟ راستش تو يه جوري از محبتت به اسم آقا امام حسين حرف زده بودي كه فكر ميكردم وقتي بيام اينجا . خونه قشنگت رو پر از بوي حسين مي بينم . اما.............

    اين روزها هرجا كه قدم ميگذاريم صحبت از عزيز تشنه لب فاطمه (س) است . قدر اين روزها را بدانيم كه اين روزها سرمايه آخرت ماست

    نگاه كن عزيز دلم :

    باز هيئتها چادرهاي خود را علم كردند . باز كوچه ها و خيابانها سياه پوش شدند .گويا خود را براي چيزي آماده كرده اند .

    مگر خبري شده كه يكدفعه عالم و آدم به شور افتاده اند ؟

    مگر كسي در راه است ؟

    مگر لبي تشنه است ؟

    مگرباز مادري ميخواهد گلوي كودكش را براي آخرين باز بوسه بزند ؟واي نكند باز حسين عزم كوفه كرده و دارد باز به اين قوم مهمان كش اعتماد مي كند ؟

    باز صداي هل من ناصر[ٍ ينصرني به گوش ميرسد .

    واي بر ما ! واي برما !

    اگر اين بار نيز حسين بازتنها بماند .

    خواهركم ، خانه ات رو پركن از بوي عشق

    بوي حسين (ع)